پیاده تا عرش
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 بهمن 7 توسط فاطمه ایمانی | نظر

بچه که بودم شنیدم حضرت امام خمینی رحمة الله علیه گفته اند اگر هر کدام از ما مسلمانان یک سطل آب بر سر اسرائیل خالی کنیم، اسرائیل را آب می برد و نابود می شود. آن موقع هر چه فکر کردم عقلم به جایی نرسید. با خودم می گفتم آخه مگه میشه هر کدوم از ما یک سطل آب خالی کنیم و اسرائیل با این همه سلاح و امکانات شکست بخوره؟!

بزرگتر که شدم تازه منظور امام از این سخن ارزشمند را فهمیدم، منظور امام اتحاد ما مسلمانان و همدردی با برادران دینی مان در فلسطین بود. ماشاء الله تعداد کل مسلمانان در جهان اونقدر هست که اگه با هم متحد بشوند، بتوانند از شرّ این دیو خلاص بشوند. دیوی که فقط ظاهرش قدرتمند است و جنگ سی و سه روزه لبنان ثابت کرد که اسرائیل در برابر ایمان قوی و اتحاد مسلمانان هیچ قدرتی ندارد و شکست خورده و ذلیل است.

وقتی می بینم که برخی از سران عرب فقط به فکر منافع شخصی خودشون هستند و حاضرند برای رسیدن به مطامع خودشون از روی خون برادران دینی خود رد شوند، بیشتر به سخن حضرت امام خمینی رحمة الله علیه پی می برم.

تا زمانی که ما مسلمانان از حال هم پیمانان و هم دینانمان غافلیم، اسرائیل به جنایات وحشیانه خود ادامه خواهد داد.

چگونه است که سردمداران دفاع از حقوق بشر کشته شدن زنان و کودکان بیگناه در فلسطین را می بیند ، محاصره آنها به گونه ای که از رساندن غذا و مواد بهداشتی به آنها جلوگیری می شود را می بینند در حالیکه سکوت اختیار می کنند و می گویند کاری از دست ما بر نمی آید، و بعضی دیگر ویران کردن خانه های فلسطینیان و به خاک و خون کشیدن مردم بیگناهش را حق مسلّم اسرائیل غاصب می دانند؟!

پ.ن:

1. اگه می خواهید اطلاعاتی درباره افکار خطرناک دشمن قسم خورده اسلام اسرائیل غاصب پیدا کنید اینجا کلیک کنید.

2. این هم لینک دوستانی که به موضوع فلسطین پرداخته اند:

از کربلا تا غزه ــ امروز غزه کربلاست ــ نزن جلّاد ــ نوار غزه زندانی به وسعت یک سرزمین ــ علمای بزگوار جهان اسلام !!! ــ جای این گلوله اینجا نیست ... .




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 دی 30 توسط فاطمه ایمانی | نظر
در مورد نهضت امام حسین علیه السلام ، عده ای بر این عقیده اند که امام به خاطر نامه هایی که از سوی مردم کوفه برای ایشان فرستاده شد و از امام دعوت کردند که برای تشکیل حکومت اسلامی به کوفه بروند، به سمت کوفه حرکت کردند و قیام کربلا پیش آمد.

سؤالی که ممکن است مطرح شود این است که؛ آیا اگر مردم کوفه از امام حسین علیه السلام دعوت نمی کردند ، قیام امام اتفاق نمی افتاد؟

در جواب این سؤال باید گفت قیام امام حسین علیه السلام عوامل مختلفی داشت و دعوت مردم کوفه از امام هم یکی از این عوامل بود ولی عامل اصلی قیام امام نبود.

بعد از مرگ معاویه در نیمه ی ماه رجب سال 60 هجری، یزید به حاکم مدینه ( ولید بی عتبة بن ابی سفیان ) دستور داد که از حسین بن علی برای خلافت او بیعت بگیرد. ولی امام حسین علیه السلام از این کار سر باز زد، زیرا بیعت با یزید نه تنها به معنای پذیرفتن خلافت شخص ننگینی مانند او بود ، بلکه به معنای تأیید بدعت بزرگی هم بود و آن تأسیس رژیم سلطنتی بود که معاویه آن را پایه گذاری کرده بود.

امام پس از چند روز مقاومت در برابر حاکم مدینه، در 28 رجب با اعضای خانواده و تعدادی از بنی هاشم، مدینه را به سوی مکه ترک کرد و در سوم شعبان وارد این شهر شد.

اولین نامه کوفیان حدود چهل روز پس از اقامت امام حسین علیه السلام در مکه به دست آن حضرت رسید و این خود گواه بر این مسأله است که حتی اگر مردم کوفه از امام حسین علیه السلام دعوت نمی کردند، امام باز هم به مخالفت خود با خلافت یزید می پرداخت. از طرف دیگر اگر دعوت مردم کوفه عامل اساسی قیام بود ، وقتی که خبر رسید مسلم بن عقیل نماینده ی امام در کوفه به شهادت رسیده است ، امام دست از سخنان و مواضع خود برمی داشت و از ادامه سفر خود صرفنظر می کرد.

عده ای هم بر این عقیده هستند که عامل اصلی قیام امام حسین علیه السلام این بود که یزید امام را وادار به بیعت با خود کرد و امام مجبور شد در مقابل این زورگویی قیام کند.

سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا اگر یزید برای بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام به او فشار نمی آورد ، باز هم ایشان با حکومت یزید مخالفت می کرد؟


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 86 دی 27 توسط فاطمه ایمانی | نظر

یادمه چند سال پیش در یک مجلس عزاداری مداح وقتی داشت روضه ی حضرت علی اکبر علیه السلام را می خوند، وقتی رسید به اونجایی که اباعبد الله علیه السلام خودش را به پیکر بی جان فرزند برومندش رساند، صورت به صورت پسر گذاشت و دیگه صورتش را بلند نکرد، این حالت اونقدر طولانی شد که دشمن شروع به هلهله کشیدن کرد و فکر کرد امام حسین جان به جان آفرین تسلیم کرده. در این هنگام حضرت زینب سلام الله علیها خود را به برادرش رساند و تا خودش را به برادر برسونه شمشیر و نیزه بود که به طرفش فرود می آمد. خانم خودش را به برادرش رساند و با رسیدن خواهر، امام حسین علیه السلام صورتش را از صورت علی اکبر علیه السلام برداشت. من موندم که خانم زینب چطوری تونست از میون اون همه جلّاد بی دین عبور کنه؟

فردای اون روز در مجلس عزاداری همان مداح گفت: دیروز بعد از تموم شدن مجلس یکی بهم گفت فلانی مگه تو نمی دونی اون موقع که علی اکبر به زمین افتاد هنوز عباس زنده بود؟! تا عباس زنده بود کسی جرأت نداشت به زینبش آسیبی برسونه. 

هر چی فکر کردم در وصف حضرت اباالفضل العباس علیه السلام چی بنویسم، دیدم قلم از آوردن حتی کلمه ای در وصف ایشان ناتوان است. پس به همین بیت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در وصف عموی بزرگوارشان اکتفا می کنم:

پ.ن:

این دو بیتی را عالم و عارف بالله شیخ جعفر مجتهدی از زبان مبارک حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف نقل کرده اند.




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 86 دی 16 توسط فاطمه ایمانی | نظر

سلام

همیشه از دیدن بارش برف لذت می بردم، اما امروز وقتی دیدم زمین از برف سفید پوشیده شده حسابی حالم گرفته شد.

از یک ماه پیش برنامه سفرم به قم را تدارک دیده بودم. کلی دردسر کشیدم تا مدیران دو مدرسه ای که توش تدریس می کنم را راضی کردم برنامه مراقبت هام تو ایام امتحانات بچه ها را طوری بگذارند که یه چند روز بینش وقتم آزاد باشه و بتونم بروم مسافرت. قرار بود امروز بعد از پایان مراقبتم در مدرسه راه بیافتم به سمت قم. بار سفر را بستم و همه وسایلم را آماده گذاشتم کنار که تا از مدرسه برگشتم راه بیافتم.

اما امروز صبح وقتی زمین پوشیده از برف را با اون سرمای وحشتناک دیدم...

اولش تا چند دقیقه شوکه بودم. بعدشم یکی دو ساعتی گریه و زاری کردم و تا تونستم به خدا گلایه و شکایت کردم که دستت درد نکنه خدا جون! حال می گیری دیگه! باشه! خوب حالم را گرفتی! خوب به دعا ها و التماس هام گوش دادی! ممنونتم خدا جون!

مثل طلبکارا هی به خدا اعتراض کردم، اونقدر که دیگه فکّم خسته شد و ساکت شدم. وقتی زبونم حسابی خسته شد تازه ذهنم به کار افتاد و رفتم تو فکر.


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ جمعه 86 دی 14 توسط فاطمه ایمانی | نظر
 سلام

راستش تو این چند روزه اونقدر سرم شلوغ شده بود که کمتر می تونستم به دوستان بزرگوارم سر بزنم و مطالب وبلاگشون را بخونم و براشون کامنت بذارم. همین جا از همه تون عذرخواهی می کنم.

راستی تو شهر شما هم برف اومده؟

چه حس زیبایی پیدا می کنه آدم وقتی زمین پر از برف را می بینه و دونه های قشنگ و ظریف برف که به طور منظم و با فاصله ی دقیق از آسمون پایین میان. خداییش عجب حکمتی داره کارای خدا! آدم این صحنه های ناب را که تو زندگیش می بینه بیشتر به قدرت خدای خودش پی می بره و به خدای خودش افتخار می کنه.

دیروز صبح وقتی از خونه اومدم بیرون و داشتم به سمت خیابونمون می رفتم، صحنه اش خیلی برام دلنشین و آرامش بخش بود. بارش برف و زمین و درخت های پوشیده شده از برف. همون جا گفتم: شکرت خدا جونم. خیلی دوسِت دارم.

چه صفایی داشت! منم از فرصت استفاده کردم و موبایلم را در آوردم و یه عکس گرفتم. البته چون کیفیت عکس های موبایلم خیلی خوب نیست برف هایی که از آسمون میومد پایین، تو عکس معلوم نیست. اینم عکس خیابون برفی ما:

 

البته این جور مواقع خیلی چیزای دیگه هم به ذهنم میاد. اینکه حالا که من دارم از دیدن این برف لذت می برم، اون پیرزن قد خمیده ای که روز عید غدیر دیدم تو سرما داشت میون آشغال های مردم دنبال یه چیز درست حسابی که به دردش بخوره می گشت؛ الان داره چی کار می کنه؟ اصلا مگه اون پیرزن بچه نداره؟

یعنی بچه هاشم فقیر و ندارند یااینکه مادرشون را به حال خودش گذاشتند؟!

باورتون نمیشه روز عید غدیر وقتی اون صحنه دردناک را دیدم دلم لرزید. آخه مگه ما مسلمون نیستیم؟! چرا پولدارا یه ریزه به فکر بی پولا نیستند.

بابا! به خدا داریم تو شهرمون کسانی را که شب ها گرسنه می خوابند!

جالبه اونایی که وضع مالی شون در حد متوسط و حتی گاهی ضعیفه، به فقرا کمک می کنند ولی بیشتر پولدارا از حال فقیرای شهرشون غافلند. اصلا عارشون میاد اسم مناطق فقیر نشین شهرشون را بیارند؛ چه برسه به اینکه یه سری به اونجا هم بزنند.

باور کنید هنوز تو این جامعه اسلامی هستند بچه هایی که از روی نداری پابرهنه تو کوچه ها می دوند و بازی می کنند.

چرا یکی باید کمدش پر از انواع لباس های گران قیمت و کفش و کیف باشه و سال تا سال ازشون استفاده نکنه و حتی اونا رو سالم بیاندازه دور و یکی دیگه در به در تو آشغال ها دنبال یه چیز به درد بخور بگرده؟!




نوشته شده در تاریخ جمعه 86 دی 7 توسط فاطمه ایمانی | نظر

 

عید سعید غدیر خم بر تمامی مسلمانان جهان ، به ویژه عاشقان مولا علی علیه السلام مبارک باد.

امام رضا علیه السلام فرموده اند:

در هنگام قیامت، چهار روز را آرایش کرده نزد خداى سبحان میاورند؛ چنان که عروس را [در شب زفاف] به حجله می برند.

از حضرت پرسیده شد: این ایام کدامند؟

فرمود: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدیر است. و روز «غدیر» بین روزِ فطر و روز جمعه مثل ماه است در میان ستارگان. آن روزى است که حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام از آتش نجات پیدا کرد و روزه گرفت و از خدا تشکر کرد.

روز غدیر روزى است که خداوند به وسیله آن دین را کامل کرد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، حضرت على علیه السلام را به عنوان امیرالمؤمنین معرفى کرد و فضائل وى را برشمرد و جانشین بودن وى را [از طرف خداى سبحان به همگان] اعلام کرد و به میمنت این روز، روزه گرفت؛ چرا که روز کمال است و روز نا امیدى شیطان و روز قبولى اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم است

( منبع: مسند الامام الرضا علیه‏السلام ، ج 2، صص 17 ـ 18. )

از جمله آداب و اعمال و جلوه‏هاى ویژه در روز غدیر :

1. غسل؛ 2. روزه؛ 3. نماز ؛ 4. زیارت؛ 5. احسان و نیکى به مؤمنین؛ 6. اظهار شادى و سرور؛ 7. عقد اُخوّت.

از همه تون التماس دعا دارم. 




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 86 دی 6 توسط فاطمه ایمانی | نظر
 

چهار سال گذشت. چه روزهای سختی بود اون روزایی که خبر زلزله ی بم پیچید. یادمه تازه از سفر کربلا برگشته بودم. هنوز تو حال و هوای اونجا بودم که خبر ناگوار از دست دادن تعداد زیادی از هموطنانم در زلزله بم را شنیدم. اون روزا اونقدر بهم سخت گذشت که هنوز بعد از چهار سال وقتی یاد اون لحظات می افتم بغضم می گیره.

خداییش چقدر دردناکه فقط در چند ثانیه یک شهر ویران بشه و مردمانش زیر آوارها جان خودشون را از دست بدهند.هیچ وقت نمی تونم خودم را به جای بازمانده های زلزله بم که عزیزانشون را از دست دادند بذارم، حتی تصورش هم برام غیر ممکنه ولی همین جا تو وبلاگم بعد از گذشت چهار سال باهاشون همدردی می کنم و می گم خیلی خیلی سخته ولی صبور باشید. إنّ مع العسر یسرا.

ولی چرا؟ چرا باید خداوند رحمان و رحیم چنین زلزله ای را فرو بیاره و خوب و بد را با هم ببره.

اگه یادتون باشه همون موقع ها می شنیدیم که جنازه بعضی ها در حالی که در سجاده بودند و تسبیح هنوز توی دستاشون بود، از زیر آوار بیرون آورده شد و جای دیگه ای هم ...

بماند ...

ولی بعد از زلزله ی بم چند نفر هشیار شدند و به خودشون اومدند؟ چند نفر فهمیدند که دنیای پر از پیشرفت علم و تکنولوژی به یک اراده الهی بنده که اگه اون بخواد میشه و اگه نخواد نمیشه؟

نگید زلزله یک پدیده ژئوفیزیکی هست و به این چیزایی که میگی هیچ ربطی نداره.

بینی و بین الله بگید این زلزله ها و امثالهم تلنگری به بنده هاش نیست؟!

یادمه تابستان همین امسال بود، روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها قم بودم. خونه خواهرم نشسته بودیم که همسرش ناراحت از راه رسید. وقتی علت را جویا شدیم گفت: نمی دونم چرا بعضی ها اینقدر بی حیا و هتّاک هستند که حتی حرمت این روز را نگه نمی دارند. الان که داشتم می اومدم تو خیابون یک ماشینی را دیدم که صدای نوار موسیقی تندش را تا آخر بلند کرده بود و جوونای توی ماشین از حالت طبیعی خارج بودند. آخه چرا؟ آدم هر چقدر هم که بی دین باشه حداقل باید حرمت روز شهادت خانم را اون هم در این شهر مقدس نگه داره!

بعد از ظهر همون روز زمین لرزش شدیدی پیدا کرد. اونایی که قم بودند می دونند که شدت زلزله چقدر زیاد بود ولی موندم که چرا خرابی به بار نیومد؟! البته می تونم دلیلش را حدس بزنم.

بیایید منصفانه قضاوت کنیم. مسبّب بیشتر بلاها و مصیبت هایی که گرفتارش هستیم خودمونیم. می دونم آیه و روایت زیادی داریم که خدا دوست داره مؤمنش در دنیا در سختی و مشقّت باشه ولی یه حساب کتاب بکنیم ببینیم آیا این مشکلاتی که برامون به وجود میاد به خاطر محبوبیتمون پیش خداست یا خودمون باعث وجود اون مشکل شدیم؟




طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز